دوستان

جایی برای تو ..........

دوستان

جایی برای تو ..........

زندگی را باید ساخت

به فکر آمدن روزهای خوب نباشید !
آنها نخواهند آمد …
به فکر ساختن باشید.
روزهای خوب را باید ساخت..
آرزو میکنم بهترین معمار زندگیتان باشید.

به همین کوتاهی.....



زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﯼ ﺩﻧﺠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺧﻮﺩ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ.... ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ.
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮ ﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ
ﯾﮏ ﺳﺮﺍﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد.………. زندگی کن
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ .
ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ....
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ .
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ....
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ....
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ....
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ....
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ...
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎهى

چشمان خمار

گرشدی عاشق بدان دیوانه وارش بهتر است 
در قرار یار، عاشق بیقرارش بهتر است 

در عطش حالی ست از آب گوارا بیشتر 
چشمهای مست خوب اما خمارش بهتر است 

گیسوانت راکه چون دریاچه در موج آمده 
باز کن بر گرد گردن، آبشارش بهتر است 

دست در دستت نهادن، چشم در چشمت شدن
چار فصل سال خوب اما بهارش بهتر است 

این غزل رازی ست بین چشم او با چشم من 
بس کنم حتی غزل هم راز دارش بهتر....

خانه ات آباد

بی مرز تر از عشقم و بی خانه تر از باد
ای فاتح بی لشگرِ من خانه ات آباد

تا کی بنویسم که تو می آیی و هر بار
قولِ "سرِ خرمن بدهی" ، دست مریزاد

حافظ به تمسخر به دلم گفت فلانی
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد

دور از تو فقط طعنه خورِ مردمِ شهرم
مجنونم و یک شاعرِ دیوانه ی دل شاد

دستم به جدایی برسد ، رحم ندارم
بد شد "گذرِ پوست به دبّاغ نیفتاد"

با اینکه دلم گفته مدارا کنم اما
ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد

تلخ است اگر دوریِ شیرین به خدا شکر
این قرعه ی عشق است که افتاده به فرهاد ...

بزرگترین هدیه

بزرگترین هدیه ای که میتوان به کسی داد زمان است.
هنگامی که برای یک نفر وقت میگذاری، 
قسمتی از زندگیت را به او داده ای که پس نمیگیری..