دوستان

جایی برای تو ..........

دوستان

جایی برای تو ..........

روزگار غریب

روزگار غریبی است …
نمکدان را که پر میکنی توجهی به ریختن نمکها نداری …
اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی . . !
حال آنکه بدون نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست …
ولی بدون زعفران ماهها و سالهامیتوان آشپزی کرد و غذا خورد …
مراقب نمکهای زندگیتان باشید …
ساده و بی ریا و همیشه دم دست …
که اگر نباشند وای بر سفره زندگی !

مجانی

زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد

پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود.......

دیش احساس......

عیب کار ازجعبه تقسیم نیست

                                                           سیم سیار دل ماسیم نیست

                   این خدا این هم هزاران طول موج

                                                          دیش احساسات ماتنظیم نیست

حرف دل.........


زمانی حرف بزن:

که ارزش حرفت بیشتر از سکوتت باشه

و زمانی دوست انتخاب کن،

که ارزش دوستت بیش از تنهاییت باشه

دریا

1

چشم هایم را بسته ام .

هیچ چیز را نمیبینم .

صدای موجها در گوشم می پیچد و با خودم حساب می کنم که چند موج دیگر که به ساحل برسند، دریا تمام می شود؟

2

موجها پریشان و باشتاب به ساحل می رسند.

سراسیمه اند و صدای پایشان، خواب اهالی دریا را آشفته می کنند.

چنان به سوی ساحل می شتابند که انگار خبر مهمی دارند... اما وقتی به ساحل می رسند؛ می فهمند که ساحل نشینان، مدتهاست که خبر توفان را شنیده اند.

3

وقتی گرما، تن ساحل را می سوزاند، ساحل، پایش را به دریا فرو می برد و خنکای دریا را حس می کند ... اما وقتی دریا آتش بگیرد، هیچ ساحلی نمی تواند شعله های دریا را آرام کند.

4

تماشای دریا، حال آدمهای مغرور را بهم می زند.

می فهمند که بالاتر از بینی و نگاهشان، جایی است که هر چه کنند، خروش و عظمتی بیش از او ندارند.

آدمهای فروتن، دریا را که می بینند، بهانه ای پیدا می کنند تا نگاهی به آسمان کنند.

5

 کنار ساحل قدم میزنم و نگران، به موجهای پریشان نگاه می کنم.

نمی دانم کدام موج آشفته، نسیم شرجی نگاه مرا خواهد گرفت و همراه شانه های بلندش، به عمق دریای دلت خواهد برد.