دوستان

جایی برای تو ..........

دوستان

جایی برای تو ..........

چاک گریبان

مکن آشفته زلفت را پریشان می کنی جانم
نه از دینم اثر ماند نه آثاری ز،ایمانم
چو بی من باد نوروزی به زلفان تو زد شانه
به چشمانت قسم زان پس،چو گیسویت پریشانم
چو در چشمان پرنازش به عشوه می کشد سرمه
سیه چون سرمه می گردد جهانی پیش چشمانم
چنان با ناز می خوابد که می ترسم از آن روزی
کند ناگاه بیدارش اگرپلکی بگردانم
نسیم یاد رخسارش وزد چون در حریم جان 
شکوفه می زند هر دم سر از چاک گریبانم 

باغ انارتو......

روی لبهایت مگر باغ انار آورده ای
یا برایم طعمه و دام شکار آورده ای

ابروانت چون کمانداری سوار رخش تیز
روی ابروهای خود چابک سوار آورده ای

چشم زیبایت مرا تا ماه تابان می برد
در میان چشم خود صدها نگار آورده ای

در بغل محکم بگیر و بوسه بر لبها بزن
به به امشب در بغل بوی بهار آورده ای

دامنت کوتاه و موهایت پریشان خواهشا
لای موهایت هزاران گل به بار آورده ای

پیچش گیسوی خود را روی اندامم بریز
میکشی امشب مرا گویا که دار آورده ای

دکمه ای امشب نباید بینمان مانع شود
دکمه ها را پاره کن شاید که"نار"آورده ای

حلقه آغوش خود را تنگ و محکم تر بکن
شک ندارم بر تنم امشب حصار آورده ایت