دوستان

جایی برای تو ..........

دوستان

جایی برای تو ..........

در وصف چشم

گویی دو چشم جادوی عابدفریب او
بر چشم من به سحر ببستند خواب را



چشمت به کرشمه خون من ریخت
وز قتل خطا چه غم خورد مست



توبه کنند مردم از گناه به شعبان
در رمضان نیز چشم‌های تو مست است



چشمت چو تیغ غمزه خونخوار برگرفت
با عقل و هوش خلق به پیکار برگرفت



آورده ز غمزه سحر در چشم
در داده ز فتنه تاب در موی

سعدی

〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰

دو چشمش بسان دو نرگس بباغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ

فردوسی

〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما



راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت



به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت



چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست



چشم تو ز بهر دلربایی
در کردن سحر ذوفنون باد



نرگس همه شیوه‌های مستی
از چشم خوشت به وام دارد



ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم
کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد

حافظ

〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰

مست شوند چشم‌ها از سکرات چشم او
رقص‌کنان درخت‌ها پیش لطافت صبا



به دو چشم من ز چشمش چه پیام‌هاست هر دم
که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا

مولانا

〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰

دهانی و چشمی به اندازه تنگ
یکی راه دل زد یکی راه چنگ



به چشمی ناز بی‌اندازه می‌کرد
به دیگر چشم عذری تازه می‌کرد

نظامی

〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰❤〰

از چشٖم و دل مپرس که در اولین نگاه
شد چشم من خرابِ دل و دل خراب چشم

صائب تبریزی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.