تک بیت های نابِ تو در جام چشم هات
آمیخت تا غزل شود اما،شراب شد
وقتی غزل مقابل شعرِ لبت نشست
از شرم آب و از تبِ چشمت گلاب شد
در حسرت شنیدنِ یک مصرع از تو ام
تک بیت های من به تو ، حالا کتاب شد
یک بوسه را به رسم امانت گذاشتم
در این” غزل ” امانتِ لای کتاب شد
خاصیت نگاهِ تو بر من همین و بس !
هر شب برای گفتنِ بیتی مجاب شد
این شعر را برای خودت گفته ام ، خودت!
وا کن ! ببین ، برای ضمیرت خطاب شد
من بارها برای تو یک خانه ساختم
هر بار ، خانه روی سرِ من خراب شد
من را به جرم عشقِ تو زخم زبان زدند
هر چه ثواب کرده ام ، آخر کباب شد