به هرکه می پرستی اش بدون من سفر مرو
قسم بخور نمی روی ، تو را به چشمِ تر مرو
سفر شکسته می کند سفر علاج کار نیست
شکسته ام برای تو ٬ از این شکسته تر ؟ مرو
طبیب درد من تویی ، دوای من وصال تو
بدون دردِسر بمان ، بدون دردِ سر مرو
بریز خونِ من ولی ، نرو! بمان! قریب باش
به حقِ خونِ عشقان بمان و خون جگر مرو
به هر کجا که می روی دعای من کنارِ تو
خدا به همرهت برو! بیا و بی خبر مرو
برای بیتِ آخرم فقط سکوت می کنم
سکوت می کنم ولی ، سفر مرو! سفر مرو!