.یک غزل آورده ام ، یک بوسه جایش میدهی ...
بوسه ای کشدار و طولانی ، برایش میدهی ....؟
در هوایت واژه هارا پیش یا پس کرده ام ..
یک نگاهی گاهگاهی درهوایش میدهی ....؟
اینقدر ابرو نینداز، اینقدر بازی نکن ....
اینقدر اطوار و ناز و عشوه پردازی نکن ...."
اینقدر گیسو نکش ، یا پشت یا وارو نکش ..
اینقدر با ما تعارف های شیرازی نکن .... :
یک غزل آورده ام ، از جنس چینی ، ناب ناب ..
یک غزل با گرمی احساس نور آفتاب ... :
یک غزل آیا نمی ارزد به یک گلبوسه ات ...؟
پس بیا لطفی کن و اینقدر از ما ، برمتاب .."
ادعای عشق دارم ، لعنتی ، بازی که نیست ...
زندگی فالوده اعلای شیرازی که نیست .... "
این طپش های دل من مطمئنن از سر ...ِ
واژه بازی ، شعر پردازی که نیست .... "
یک غزل آورده ام در ثبت شرح ادعا ..
یک غزل از پرسه های ناگزیر واژه ها .... :
ای غزال دشت های سبز و زرد و مه زده ...
این غزل بستان و گاهی ، روسوی ما ، رخ نمـا .....